نتایج جستجو برای عبارت :

12* بترس ولی یه قدم برو جلو!

کسی به روی درختی نوشته بود به کارد
جمال چون تو درختی ربوده عقل و قرار
ندیده شکل تو دنیا به هیبت و عظمت
تو خود دلیل طراوت تو خود دلیل بهار
فقط برای جمالت کمی هرس بشوی
هزار مرتبه بهتر تو دل ربا بشوی
درخت سرو از آن سو شکسته آه کشید
بترس از آن که اسیر غم و جفا بشوی
کسی ندیده که سروی هرس شود چون که
محال بوده که از سرو هم ثمر برسد
کسی که کارد بگیرد چنین هنر دارد
بترس از آن که به دستان او تبر برسد
#حمید_رفائی
#کمی_متفاوت
@hamidrefaeipoem
~چه جمله هایی درونگراها رو میترسونه؟~
 "اینترنت قراره از کار بیفته!"
اینترنت جایگاه مقدسی تو زندگی اکثر درونگراها داره.
بهشون امکان جستجو و دسترسی به هرچیزی که میخوان درباره اش بدونن رو می ده.
کمکشون می کنه تا با مردم در اتباط بمونن، بدون اینکه مجبور باشن از خونه برن بیرون و حضوری اون اشخاصو ملاقات کنن.
مکان دوست داشتنی پر شده از فیلم و بازی و سرگرمی های مورد علاقه شون.
اینترنت از بین بره؟مغز درونگراها: بترس، فقط بترس!
کلمه امسال من " شجاعت"ـه .
از روزی هم که این کلمه رو به عنوان شعار امسالم انتخاب کردم،هر لحظه منتظرم سوسک ببینم  و به جای فرار به بالاترین نقطه ممکن و جیغ کشیدن؛دخلشو بیارم.
بگذریم از اینکه چقدر نبات بیچاره (پرنده مون) رو بخاطر عملی کردن شعار امسالم ترسوندم.من بترس و اون بترس.کِی بترس و کِی نترس.
در دنیا قانونی وجود دارد به نام قانون "کارما"قانون کارما یعنی اگر بزنی یک روزی میخورییعنی اگر شکستی یه روز خودت هم میشکنیخلاصه کنم برایت قانون کارما همان ضرب المثل معروف است که میگوید از هر دستی بدهی از همان دست پس میگیریآن زمان که دلی را شکستیآن زمان که اشک کسی را دراوردیآن زمان که زخمی زدیبترس از قانون کارما که اگر توبه کنی و پشیمان هم شوی سودی ندارد و این قانون چه بخواهی چه نخواهی بر زندگی تو پیاده میشود ...بترس از قانون کارما ...کارما یعنی
خوف و رجاء از دیدگاه حضرت على (ع)
 
1 - بهترین کارها امید و ترس به خداوند را بحد اعتدال داشتن است‏» (1)2 - «از پروردگارت بترس ترسیدنى که تو را از امید به وى مشغول سازد و به وى امید داشته باش امید کسى که تو را از بیمش امید نباشد» (2)3 - «از خدا بترس ترسیدن کسى که دلش را بفکر مشغول ساخته (و خاطر از جز خداى پرداخته است) زیرا که ترس از خدا مرکبى راهوار و ایمن و زندانى براى نفس است از (ارتکاب) گناهان‏» (3)4 - «بترس (از آخرت) تا ایمن باشى و ایمن نباش تا بترسى‏» (4)5
خوف و رجاء از دیدگاه حضرت على (ع)


1 - بهترین کارها امید و ترس به خداوند را بحد اعتدال داشتن است‏» (1)2
- «از پروردگارت بترس ترسیدنى که تو را از امید به وى مشغول سازد و به وى
امید داشته باش امید کسى که تو را از بیمش امید نباشد» (2)3 - «از
خدا بترس ترسیدن کسى که دلش را بفکر مشغول ساخته (و خاطر از جز خداى
پرداخته است) زیرا که ترس از خدا مرکبى راهوار و ایمن و زندانى براى نفس
است از (ارتکاب) گناهان‏» (3)4 - «بترس (از آخرت) تا ایمن باشى و ایمن نباش
در دنیا قانونی وجود دارد به نام قانون (( کارما ))
قانون کارما یعنی بزنی یک روزی میخوری ...
یعنی اگر شکستی یه روز خودت هم میشکنیخلاصه کنم برایت قانون کارما همان ضرب المثل معروف است که میگوید از هر دستی بدهی از همان دست پس میگیری ...
آن زمان که دلی را شکستی 
آن زمان که اشک کسی را در آوردی
آن زمان که زخمی زدی
بترس از قانون کارما که اگر توبه کنی و پشیمان هم شوی سودی ندارد و این قانون چه بخواهی و چه نخواهی بر زندگی تو پیاده می شود ....
بترس از قانون کارما...
امام صادق علیه السلام به اسحاق بن عمار فرمود:
ای اسحاق از خدا بترس که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند و اگر معتقدی که تو را نمی بیند محققا کافری و اگر معتقدی تو را می بیند و در برابر او گناه می کنی او را پست ترین بینندگان خود دانسته ای زیرا هیچ بنده ای در حضور مولای خود اینچنین گستاخانه عمل نمی کند.

منبع :اصول کافی/ترجمه، جلد 3، صفحه 195

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
پول
واژه مهم در زندگی
اما پول خوش قیمت داره
باید ببینی به ازای دریافتش چیکار کردی
زحمت کشیدی؟
تلاش کردی؟
هنرتو خرج کردی؟
نون بازوتو خوردی؟
یا 
ببخشید
مردی و دزدی کردی؟ حالا یکی مال مردم میدزده و یکی از تویه محل کارش
زنی و زیپ شلوارتو باز  کردی؟؟؟ حالا یکی تو خیابون وای میسه و میشه ج ن ده و یکی محل کارش به رییسش سرویس میده
به ازای همش پول گیرمون میاد ولی بترس از روزی که فاش بشه
تصورش سخته
 
A letter to someone, anyone
سلام بهار کوچولوی عزیزم ،من بهار بیست سال بعدم میدونم از دیدن این نامه تعجب میکنی شاید حتی بترسی اما نه تعجب کن نه بترس.
میخوام بهت بگم همه ادمایی که بهت آسیب میزنن ،یه سری زخم دارن. اونا میخوان تو هم همون دردی رو بکشی که اونا میکشن ،البته از قصد نیست ها ...روش زندگیشون اینه...
میدونی باید چیکار کنی؟ 
بزارشون پشت سرت...
میدونی که دوستت دارم؟ 
خب اگه نمیدونی بدون خیلی دوستت دارم‌.
بهار بیست و چند سال بعد
میفرماید کسی شایسته دریافت بشارت و مژده است، ک اهل دریافت اشارت ها و نشانه ها باشد.اهل نظر معامله با اشنا کنند.
این دنیا سراسر نشانه و اشارت است،منتها گوش نامحرم نیست جای پیغام سروش.
حمید خان چقدر نشانه و اشارت دیدی و نادیده گرفتی شون!!عملا گذاشتند تو کاسه ات،ولی زدی زیر کاسه و همه رو ریختی زمین.بترس از معصیت شاهدی ک هم قاضی است و هم صیاد.چقدر خدا بدش کی اد از اون حرکت و بهت اخطار هم داد.اما تو ندید گرفتی
 از کرونا نه بترس و نه جدیش بگیر
 فقط مراقبت از خودت رو بیشتر کن
قبل غذا خوردن دستت رو بشوری
و
دست آلودت رو تو چشمت نکنی
و
از افراد سرماخورده و دارنده حالتش دور شو 
و دیگر امثال
احتمال مریض شدنت کمتره.
تو خونه موندن اصلاً خوب نیست، خودتون رو بیشتر
به مریض شدن نزدیک می‌کنید.
دست به قلم می شوم و خودکار مشکی می داند برای هزارمین بار دلتنگی بر من چیره شده است. می داند و به من دلداری می دهد که خواهی آمد و قسم به جوهرش می خورد که به یاد تو ریخته می شود. عشق من، محدثه، از من دلخور هستی؟! بیا و مرا هم سان فرزندت تنبیه کن. عشق من، محدثه، از من ناراحت هستی؟! بیا و با من هم سان شوهرت درد و دل کن. نگذار در این تنهایی زیاد بمانم، از روزی بترس که بازخواهی گشت و با یه مشت خاکستر رو به روی خواهی شد. بیا و با آغوشت این آتش دلتنگی را خاموش
من هی میگم از حاملگی مثل سگ میترسم و ایشون هی یادآور میشن که از هر چی بترسی سرت میاد. بعد میگم خبالا نترسم سرم نمیاد؟ میفرمان که نه عب نداره بترس ولی بیان نکن. من میگم بیان نکردن ریسک بارداری رو کاهش میده؟ اسپرما بفهمن تو همچین کفری رو بیان میکنی گازانبری حمله میکنن؟ میگن چرا خفه نمیشی؟ چرا قانع نمیشی؟ میگم والا شما شروع کردین! ایشون پشتشون رو میکنن و احتمالا این مدل ترس رو درک نمی‌کنن. و من همچنان از بچه نداشتن و نخواستن و نشدن و نبودن و امثا
محمد بن حجر بحضرت ابیمحمد ع نامه نوشت و از عبدالعزیز دلف و یزیدبن عبدالله شکایت کرد امام در پاسخش اما شر  عبد لعزیز از تو بر کنار شد و اما یزید ترا باو نزد خدا مقامی است برای داد خواهی سپس عبدالعزیز بمرد و یزید محمد بن حجر را بکشت 26 حضرت ابو محمد ع را نحریر که کویا مستخدم  باغ وحش بوده سپردند تا نزد او زندانی باشد او بر حضرت سخت میگرفت و اذیتش  میکرد زنش باو گفت وای بر تو از خدا بترس نمیدانی چه شخصی در منزل تو است  و شایستگی حضرت را برای او بیان
اون دوستم که مریض بود باهام تماس گرفت، از دردها و ناراحتی های موقع جراحی باهام حرف زد. قشنگ می تونستش درکش کنم باهاش همزاد پنداری می کردم. یاد خودم و همه سختی هاش افتادم. ولی واقعا یه تحربه فوق العاده بزرگه تو زندگی♥️ واقعا ادم بعد از هر سختی قوی تر میشه
البته بعضی وقتها دهنمون سرویس میشه کثیف
* در آستانه بهار گلدون هامو سرو سامون دادم. برای سال نو هم گندم گذاشتم جوونه بزنهسبز شه
** همراه بابایی رفتم تکمیل پرونده و این من همش چشم انتظار آقای پ
پیرمرد غضب آلود و با لحنی کاملا جدی،مستقیم به چشمانم خیره شد و با نهیب گفت "بترس از معصیت شاهدی که خود صیاد و قاضی است.".همین یک جمله! آخرین هشدار را به من داد.{اما گوش شنوا کو؟؟}
انَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ .خدای تو در کمین است.این جمله ی خبری است.گویا سرّ درونم برایش فاش شده بود. خداوند اصلا دوست ندارد بنده اش را اینچنین ببیند. خداوند بسیار بیزار است و قطعا باعث برانگیختگی خشم و ناراحتی خداوند میشود.خداوند در کمین است و هر لحظه به تو احاطه کام
کل عمرم ادعا کردم
همش آرمان هایم را شعار کردم 
وبلند بلند به خودم نسبت دادم
 
آیا همه ی آن حرف هایم شعار بود؟؟؟ 
آیا همچنان موافقی که گمنامی خوش نامیست؟؟؟
آیا همچنان موافقی که سرمایه دار نسبت به تهی دست حقی باید ادا کند؟؟؟
آیا همچنان از بانکداری غیر اسلامی شاکی هستی؟؟؟
آیا دوست نداری که سرمایه دار شوی؟؟؟
مگر تصمیم نگرفتی که سخت کار کنی تا به اهداف برسی؟؟؟ 
مگر آسایش در راه غیر را سه طلاقه نکرده بود؟؟؟ 
این هم گود بسم الله، چرا ترسیدی؟؟؟ 
چه
پیغمبر ص فرمود سه خصلت است که هر کس  خدای عزوجل را با انها ملاقات کند با این سه خصلت بمیرد از هر دریکه خواهد داخل بهشت شود کسیکه خلقش نیکو باشد ودر غیبت و حضور مردم از خدا بترس و مجادله نکند اکرچه حق با او باشود 3 وباز فرمود کسیکه خدا را هدف مجادلاتش کند بتحول بسیار نزدیکشود شرح مرحوم مجلسی برای این روایت سه معنی ذکر فرموده که دوستی ان ،قربب بذهن است 1 در ذات و صفات خدا واردبحث و گعتگو نشوید و با یگدیگر ستیزه  منمابید زیرا  عقول و افکار بشر از د
بسم رب الرفیق
امام باقر علیه‌السلام فرمودند:«وقتی لحظات شهادت پدرم امام سجاد علیه‌السلام نزدیک شد، مرا در آغوش گرفت و فرمود:ای نور دیده، پسرم! تو را به همان چیزی وصیت می‌کنم که پدرم سیدالشهداء علیه‌السلام، در وداع آخرینِ قبل از شهادت به من وصیت کرد و فرمود: پدرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام به من وصیّت کرد که:
"یا بُنَیَّ، إیّاکَ و و ظُلمَ مَن لا یَجِدُ علیکَ ناصِراً إلّا اللهُ؛ای نور دیده، پسرم! بترس از ستم‌کردن به کسی که جز خدا یاوری ندار
دانلود با کیفیت (320)
 
#تکست آهنگ جدید #ساقی به نام " #لیتری_چند ؟؟ "
حرفامو گوش بده به خودت نگیر این اشعارو گوش بده به خودت نگیراین دردارو ببینو به خودت نگیر تو به خودت نگیر تو به خودت نگیر
زخمامو ببینو به خودت نگیر این جنگارو ببینو به خودت نگیرمن تیکمو میندازم به خودت ولیتو به خودت نگیر تو به خودت نگیر
(ورس 1)
بهتره حقیقتو بپذیریم وسط ازادی وایسادیم ولی یه اسیریم
واسه ی از دست دادن دگ چیزی نداریم الان وقتشه از تو غلاف تیزی دراریم 
اینجا قانون
 شب و مهتاب سیاه
آسمان قیراندود
دلِ من پر شده از غصه‌ی یک دخترِ شوخ
زیرِ چترِ خفقا‌ن‌آورِ باد
لبِ نمناک زمان ، آسمان را به زمین دوخته بود
بر لبم
که صدای آمد
«در پی یار و هوس ، هر کسی بود خدایا وه وه
روسیاه است و سیاه ، روزگارش»
در سرم شعله کشید
از تهِ سینه صدا آوردم ، داد زدم:
«پرسشی داشتمت
پاسخی هست تو را؟»
و خدا صاف و صبور ، چشم در چشم سرم دوخت و گفت:
«حاجتی هست تو را؟»
گفتمش: «یارِ هوس‌باز حرام؟
پس بهشتم با چیست؟
نه مگر لذتِ حور؟
نه مگر ساقی
اگر عقاید خود را با تفکر و مطالعه به دست بیاورید ؛ کسی نمیتواند به آنها توهین کند.اگر کسی چیزی بر خلافشان بگوید عصبانی نمیشوید؛یا میخندید یا به فکر فرو میروید ...
برتراند_راسل
توی زندگی یه طوطی نباش،یه عقاب باش.طوطی خیلی حرف میزنه ولی نمیتونه زیاد پرواز کنه،اما عقاب ساکته و قدرت لمس کردن آسمون رو داره!
همیشه یادمون باشهکه نگفته ها رو میتونیم بگیم
اماگفته ها رو نمیتونیم پس بگیریمخودبینی، دیدن خود نیستخودبینی، ندیدن دیگران است
الهی_قمشه_ای
ا
دانلود با کیفیت (320)
 
#تکست آهنگ جدید #ساقی به نام " #لیتری_چند ؟؟ "
حرفامو گوش بده به خودت نگیر این اشعارو گوش بده به خودت نگیراین دردارو ببینو به خودت نگیر تو به خودت نگیر تو به خودت نگیر
زخمامو ببینو به خودت نگیر این جنگارو ببینو به خودت نگیرمن تیکمو میندازم به خودت ولیتو به خودت نگیر تو به خودت نگیر
(ورس 1)
بهتره حقیقتو بپذیریم وسط ازادی وایسادیم ولی یه اسیریم
واسه ی از دست دادن دگ چیزی نداریم الان وقتشه از تو غلاف تیزی دراریم 
اینجا قانون
مدتی است هر وبلاگ یا استوری را که باز می کنم می بینم هر کس بنا بر اعتقاد و دانش و خرد و فرهنگ و تفکر سیاسی و....پست های متعدد درباره حوادث اخیر گذاشته است .اکثرا مطالب هم با نوعی نامیدی و یاس مطلق به آینده همراه است.
ماشالله بساط فحش و ناسزا و دری و وری هم پر رونق و بستن کامنتها تنها گزینه برای رهایی از این فحش خوردن!
پرویز پرستویی از ترس مهاجمان کامنتهایش رابسته است الا یکی که ظاهرا نمی توانسته آن را ببند .در همان پست از مردم خواهش کرده بودم قبل ق
جدا از این که باید کسی که رفته رو رها کنی و ازش بگذری و خودت رو دوست داشته باشی بعضی وقت ها یه حسی به سراغت میاد که هیچ راه حلی واسش نیست. فقط باید زانوی غم بغل بگیری و بذاری زمانت بگذره. و اون حس رو بهش میگن دلتنگی. یه حسیه که واقعا هیچ کاری نمی شه واسش کرد. یعنی هر چقدر هم سعی کنی همه چیز رو فراموش کنی و ازش بگذری و خوب زندگی کنی یه دفعه یه جا بد جوری گرفتارت می کنه. و هیچ درمانی واسه دلتنگی نیست. 
و دلتنگی با خودش یه عالمه حس های بد دیگه به همراه م
دست خط شهید لطفی نیاسرسرزنش شهید ، توسط خودش:
#زندگی_به_سبک_مهدی (۱۱) بزرگان علم اخلاق، مراحل متعددی برای جهاد اکبر (مبارزه با نفس) برشمرده اند که آخرین آن، معاتبه به معنای انتقاد از خویشتن است. سالک الی الله پس از بازنگری در رفتار و گفتار روزانه و محاکمه خود در دادگاه وجدان،به وادی معاتبه گام می نهد.این جاست که خود را مورد سرزنش قرار می دهد و بدین وسیله خویشتن را برای جبران نواقص و رفع رذایل آماده می سازد. شهید بزرگوار "محمد مهدی لطفی نیاسر" چه
ﻣﻬﻢ ﻧﺴﺖ ﻪ ﺳﻨ ﺩﺍﺭ
ﻫﻨﺎﻡ ﺳﻼ‌ﻡ ﺮﺩﻥ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﺮ. . .
ﺍﺮ ﺴ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺸﺖ ﺧﻂ ﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺗﻠﻔﻦ ﺩﺮ ﺎﺳﺦ ﺩﻫﺪ
ﺗﻠﻔﻦ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻦ. . .
ﻫﻮﻗﺖ ﺑﻪ ﺴ ﻪ ﻏﻢ ﺳﻨﻨ ﺩﺍﺭﺩ
ﻧﻮ ” ﻣ ﺩﺍﻧﻢ ﻪ ﺣﺎﻟ ﺩﺍﺭ ” ﻮﻥ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻧﻤ ﺩﺍﻧﻲ. . .
ﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺎﻫ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﺎﻭﺭﺩﻥ ﺁﻧﻪ ﻣ ﺧﻮﺍﻫ
ﻧﻮﻋ ﺷﺎﻧﺲ ﻭ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺍﺳﺖ.....
ﻫﻮﻗﺖ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﻮ ﻣﻮﻫﺎﺶ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺭﺨﺘﻦ ﺍﺳﺖ
ﺧﻮﺩﺵ ﺍﻦ ﺭﺍ ﻣ ﺩﺍﻧﺪ.....
ﺍﺯ ﺻﻤﻢ ﻗﻠﺐ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯ..
«به قدرتت نناز ...»
«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ ءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ. فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»*1
امام علی فرمودند: «اگر پیوسته از سوی خداوند به سوی تو نعمت می‌آید، در حالی که تو اهل معصیت هستی، بترس!»*2
این قانون الهی است؛ قانونی که فقط مختص ظالمین است؛ همان کسانی که به
{مهدویت در قرآن - شماره 7}
(جزءهفتم)
«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ ءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ
مُبْلِسُونَ. فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»*۱
امام علی فرمودند: «اگر پیوسته از سوی خداوند به سوی تو نعمت می‌آید، در حالی که تو اهل معصیت هستی، بترس!»*۲
این قانون الهی است؛ قانونی که فقط مختص ظالمین است؛
الف. ورود به ماه رمضان
1. حضرت رضا علیه السلام در جمعه آخر شعبان به ابا صلت فرمود: «ای ابا صلت! بیش تر روزهای ماه شعبان گذشت و این آخرین جمعه آن است. تقصیرات خود را در آنچه از آن گذشته جبران نما و به چیزی که به تو سود می رساند روی آور. دعا و استغفار و تلاوت قرآن بسیار نما و از گناهان خود نزد خدا توبه کن تا ماه خدا به سوی تو رو آورد، در حالی که برای خداوند عز وجل خالص شده باشی و هیچ امانتی برگردنت نباشد، جز آنکه ادا نموده باشی، و در دلت کینه مؤمنی نباش
از باغ می ‌برند چراغانی ‌ات کنندتا کاج جشن های زمستانی ‌ات کنند
پوشانده ‌اند صبح تو را ابرهای تارتنها به این بهانه که بارانی ‌ات کنند
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبنداین بار می ‌برند که زندانی ‌ات کنند
ای گل گمان مکن به شب جشن می ‌رویشاید به خاک مرده ‌ای ارزانی ‌ات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیستاز نقطه ‌ای بترس که شیطانی ‌ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیستگاهی بهانه ‌ای است که قربانی ‌ات کنند
نوشتمو هی پاک کردم ... 
دل و دماغ نوشتن دیگه از من گذاشته راستش رو بخوای از روزی که فهمیدم دیگه نباید رو دیوار کسی بنویسیم دیگه حس هیچ چیزی رو ندارم تمام وقتم تو خودمم دارم یه مسیر رو میرم تو این مسیر فقط خودمم . دیگه سیگارم نمیکشم بیشتر به خودم فکر میکنم به کارم به آیندم به کار های که قرار انجام بدم ... زیاد به حرف آدم ها اهمیت نمیدم ، زیاد حرف نمیزنم ولی عوض همه اینا زیاد راه میرم به خودم انگیزه میدم  به این که  4 سال صبر کنم 25 سالگی تو باید اروپا
می گویم: "من امید داشتم که امام کار را تمام کند. امامی که نتواند کار را تمام کند شاید... اصلا شاید که امام ..." حرفم را می خورم.
_ شاید منتظر بودی امام جای همه تشخیص بدهد، جای همه تصمیم بگیرد، جای همه اقدام کند، جای همه تقاص پس بدهد؛ اگر امام و پیشوا چنین باشد، آن وقت مأموم و پیرو وظیفه اش چیست؟ پیرو باید بنشیند تا پیشوا تاریخ را پیش براند و خودش نظاره گر باشد؟
...
_ پیشوا دعوت می کند و پیش می خواند و راه می نماید، مردم یا می پذیرند و بیعت می کنند یا رو م
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

"آغاز فتح"
ای خصم بی جرئت بترس
از رعد و سجیل و قیام
‹یک جهان منتقمت خواهد بود›
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

"آغاز فتح"
ای خصم بی جرئت بترس
از رعد و سجیل و قیام
‹یک جهان منتقمت خواهد بود›
نشونه‌های راه زیاد شدن. تصمیمی گرفتم که شک دارم بهش. مرددم و سردرگم. مدام پشیمون می‌شم و فکر می‌کنم بی‌خیالش بشم اما هربار که می‌خوام از راهش برگردم کسی سر راهم قرار می‌گیره که تو مسیر نگهم می‌داره.پریروز که جدی جدی دیگه داشتم بی‌خیال این ریسک می‌شدم و می‌خواستم برگردم به همون راه امن یه نفر که دقیقا شبیه آینده‌ای که من برای خودم تصور می‌‌کنم بود به طرز عجیبی سر راهم قرار گرفت و داشت می‌گفت کاش وقتی هجده سالم بود این ریسک رو می‌کرد
چوپان و گله دار .درروزگاران قدیم چوپانی دردهکده ای زندگی می کرد که گله دار مردی ثروتمند ومتقلب بود. گوسفندهای این مرد خوب شیر می دادند و چوپان هر روز آنها را میدوشید و تغار(کاسه ) سنگی را پر می کردو صاحب گله وقتی شیر را از چوپان می گرفت داخل شیر آب می ریخت تا مقدارش زیاد شود وبه مردم بیشتری بفروشد ودر نتیجه پول زیادی به چنگ آورد. چوپان که از کار او خبر داشت همیشه اورا نصیحت می کرد ومی گفت :ای مرد از خدا بترس و اینقدر در شیر آب نریز این کار خیانت به
وقتی در جامعه ای فساد تئوریزه و نهادینه می شود ، مردم انتظار ندارند که مسئولی سالم به روی کار بیاید و مردم خواهان مسئولی هستند که نه سالم بلکه فقط کمتر فساد کند.وقتی در جامعه فساد تئوریزه شود کسی که سفارشی افشای فساد می کند قهرمان مبارزه با فساد در جامعه می شود و فردایش کاندیدا و فردایش یک سخنرانی و فردایش مردم همیشه در صحنه و فردایش روی یکی از صندلی های مجلس.آری قهرمان سازی به همین راحتی امکان پذیر است ، مردم نا اهل نمی دانند که افشای فساد با
همه‌ی این‌ها از وقتی شروع شد که اسم «انجام وظیفه» شد «خدمت».
هاله‌های تقدس دور مفاهیم لایه‌های محافظ ضد نقد و پرسش‌اند. پشت این تحولات مفهومی که به واژه‌ها بار عاطفی و قدسی می‌ده همیشه نیت شومی هست. اون‌ها رو مطلق می‌کنه و راه چون و چرا را می‌بنده و ابزاری میشه برای سرکوب به جرم بی‌احترامی به امری مقدس. شاید الان باهام مخالف باشی اما اینو گوشه‌ی ذهنت داشته باش، شاید یک روزی نظرت عوض شد.
********
یکی از اینایی که توانایی این را دارند که برا
روز اول زندگیم طوری شروع شد که انگار دکتر در گوشم گفت : " هر چیزی که بقیه میگن درسته و حرف تو غلط ، بترس از این که برای گفتن حرفت قیام کنی و از حرفت دفاع کنی ".
این حرف اصلا آویزه گوش من شده بود ، شاید برای شونزده سال و 240 روز ...
کافی بود با یک نفر وارد بحث علمی شم ، عاشق بحث های علمی ام ولی وقتی شروع میشد عزا منو میگرفت ...
حرفم رو کامل میزدم ( با وجود این که بهش تقریبا اعتماد داشتم ) و وقتی طرف مقابل شروع به حرف زدن میکرد با هر کلمش قفسه سینه من فشرده و ف
اینجا فکه است ، قطعه ای از بهشت
 

 

شـــهــدای ایـنـجـا دیـــگر تـشــنــه نـیـسـتـنـد...18 بهمن ولی بیست سال پیشوالفجر مقدمانی شروع شد...همین جافــــکه...


 


در بهار ِ آزادی اگر جای ِ شــهدا خــالــیستما صــحنه را خــالی نـــمیگذاریم .مهم نیست نمره ی مسئولین اجرایی و دولتچند باشد ؛ نظام و رهبری و شهدااز نظر ِ مـا همیشه و تا ابــد "بیست" هستند

 


از باغ می‌برند چراغانی‌ ات کنندتا کاج جشنهای زمستانی‌ات کنندپوشانده‌اند «صبح» تو را «ابر
سلام بر شهیدانغریبان شهرهای سوت و کور
خبری آمد که دلمان را شاد کرد، یوسفی بعد از سی و یک سال به دیدار یعقوب چشمانمان می آید، میخواستم خود را آماده دیدارش کنم. میخواستم خانه دلم را آب و جارو بزنم تا قدوم نورانیش تاریکخانه دلم را نورانی کندکی میرسد؟کسی باخبر نیستناگهان خبری بدستم رسید که متحیرم کرد، امروز صبح مسافر مصر ما وارد شد!!!پس چرا کسی خبر دار نشد؟حتی خانواده اش هم دیر رسیدند! هرکسی دیگری را مقصر می داند و...و برای اینکه اشتباهشان را جبرا
سلام بر شهیدان، غریبان شهرهای سوت و کورخبری آمد که دلمان را شاد کرد، یوسفی بعد از سی و یک سال به دیدار یعقوب چشمانمان می آید، میخواستم خود را آماده دیدارش کنم. میخواستم خانه دلم را آب و جارو بزنم تا قدوم نورانیش تاریکخانه دلم را نورانی کندکی میرسد؟کسی باخبر نیستناگهان خبری بدستم رسید که متحیرم کرد، امروز صبح مسافر مصر ما وارد شد!!!پس چرا کسی خبر دار نشد؟حتی خانواده اش هم دیر رسیدند! هرکسی دیگری را مقصر می داند و...و برای اینکه اشتباهشان را جبر
از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند
تا کاج جشنهای زمستانی‌ات کنند
 
پوشانده‌اند «صبح» تو را «ابرهای تار»
تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند
 
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند
 
ای گل گمان مکن به شب جشن می‌روی
شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند
 
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند
 
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه‌ای است که قربانی‌ات کنند
 
فاضل نظری
امام رضا(ع) در کلامی شریف و البته طولانی از امام سجاد‌(ع) نقل می‌فرمایند:
وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْمُقَدَّمِ ذِکْرُهُ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ
اگر دیدید کسی اهل نماز و روزه است، گناه نمی‌کند و کارهای خوب هم انجام می‌دهد، عجله نکن، گولش را نخور، ممکن است عُرضۀ گناه کردن نداشته باشد.
بعد می‌فرماید: اگر کسی عرضۀ گناه کردن داشت، اما گناه نمی‌کرد، آرام باش، فریب نخور، ممکن است گناهی را
می‌گویند هرکسی را از دوست و دشمنش بشناس. بعضی دشمنی ها از هزار دوستی باارزش تر است. 
قصد کردم یک تنه جلو حرف زور و بی عدالتی کله گنده ای از مسئولین دانشگاه بایستم که دوست جان نصیحت کرد: وقتی تنها هستی، خیلی راحت می‌توانند لوله ت کنند و صدایش را هم در نیاورند. چنان پرونده ای برایت بپیچند که مجبور شوی با دانشگاه خداحافظی کنی. فعلا دور، دور اوناست. تو صبر پیشه کن که ان الله مع الصابرین. بلاتشبیه، امام علی علیه السلام وقتی دید حقش را پایمال کردند
 
مرا ببخش اگر روزگار یادم داد
میان عقل و دلم، عشق را فدا بکنم
مرا ببخش اگر زندگی مجابم کرد
فقط به خاطره ای از تو اکتفا بکنم
 
مرا ببخش اگر بیش از این نمی خواهم
تو را کنار خودم بی سبب نگه دارم
قبول هرچه بخواهی، فقط نخواه از من
تو را به دست خودم، بیش از این بیازارم
 
دوباره بغض نکن، در توان چشمت هست
به یک اشاره به زانو درآوری من را
از آهنم من و افسوس خوب می دانی
به مهلکانه ترین شیوه ذوب آهن را
 
در انتظار چه هستی باغبان کوچک من؟
درخت مرده و گ
 
به برکت داشتن زمان اعتقاد دارم. گاهی میشه تمام وقتمو آزاد میکنم برای یه کار، ولی انجام نمیشه که نمیشه. یا میخوام یه کاری بکنم و صد تا کار دیگه پیش میاد. الان حکایت این روزهای بی برکت منه...
 
دیروز تا به خودم بجنبم عصر شده بود. رفته بود کوه و گفتم خسته س، دیرتر برم ببینمشون. رفتم و دیدم سر راه رفتن سراغش و شب بردنش خونه خودشون.
وقتی نیست خونه حسابی سوت و کوره. اون طفلک هم تنها مونده بود با اون وضعیت. دیدم انگار گرد غم پاشیدن توی خونه.
 
وقتی نیست ک
درمان ویروس کرونا
آِیا درمان ویروس کرونا پیدا شده است ؟ واکسن کرونا ویروس پیدا شده است؟ آیا کرونا می تواند تلفات را به 2 میلیون فرد برساند؟ آیا با این ویروس وضعیت اقتصادی ویران می شود؟
برای جواب سوالات بالا مطلب را تا آخر ادامه بدهید.



آیا درمان ویروس کرونا پیدا شده است؟
به نظر شما درمان ویروس کرونا واکسن یا قرص است؟ 
اگر از من می پرسی سوال بالا من می گویم نه چون هیچ نیازی به واکسن و قرص نیست.
الان با تعجب می گوی چی؟ بزار جوابت را بدهم ما ذهن خ
«به نام صاحب قلب‌ها»
+ اکنون که ۱۸ سال سن دارم و یک پشت کنکوری محسوب می‌شوم، می‌توانم آینده‌ام را به این صورت تصور کنم که یک پزشک شده‌ام!
آن‌هم نه پزشکی که قرار است با جانِ مردم کاسبی کند و یا بیشتر از امور پزشکی، به تجارت و بساز بفروشش برسد!
نه!
من! متخصصِ قلبی می‌شوم که ماهیتِ آن از منظر امیرالمومنین، همان نفس و روح آدمی‌ست و در دست خداست!
پزشکی می‌شوم که اگر در جایی سیل یا زلزله آمد، جهادی به کمکشان بروم و خالصانه در کنارشان باشم تا بدان
رمان خانزاده دلربا یک رمان عاشقانه بسیار زیبا میباشد که هرشب در کانال تلگرام منتشر میشود. اسم نویسنده رمان خانزاده دلربا مشخص نیست. شما میتوانید جهت دانلود رمان خانزاده دلربا با لینک مستقیم و فرمت pdf رایگان بدون سانسور از مجله اینترنتی هیلتن اقدام کنید.
 
خلاصه و دانلود رمان خانزاده دلربا
خلاصه ای از رمان خانزاده دلربا منتشر نشده است.
 
بخش هایی از متن رمان خانزاده دلربا
دستامو از سقف بسته و مثل یک شیء بی ارزش ارزیابیم میکنه یه شلاق تو دستش
رمان خانزاده دلربا یک رمان عاشقانه بسیار زیبا میباشد که هرشب در کانال تلگرام منتشر میشود. اسم نویسنده رمان خانزاده دلربا مشخص نیست. شما میتوانید جهت دانلود رمان خانزاده دلربا با لینک مستقیم و فرمت pdf رایگان بدون سانسور از مجله اینترنتی هیلتن اقدام کنید.
 
خلاصه و دانلود رمان خانزاده دلربا
خلاصه ای از رمان خانزاده دلربا منتشر نشده است.
 
بخش هایی از متن رمان خانزاده دلربا
دستامو از سقف بسته و مثل یک شیء بی ارزش ارزیابیم میکنه یه شلاق تو دستش
عباسیان با کینه‌توزی علیه اهل بیت علیهم‌السلام، عرصه را هر روز بر آنان تنگ‌تر کرده و با زندان، تبعید و تحت مراقبت‌قراردادن امامان تلاش کردند تشنگان زلال دانش و بینش را از دریای بی‌کران وجود آنان دور نگاه دارند. دوران ۳۳ سالۀ امامت امام هادی علیه‌السلام شاهد تلاش‌های گسترده و مبارزات خستگی‌ناپذیر ایشان در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است.
کتاب حاضر که پژوهشی در زندگانی و سیرۀ امام هادی علیه‌السلام است در هفت فصل نوشته شده است. ف
توصیه حضرت امام رضا (علیه السلام) برای روزهای پایانی ماه شعبان

ابَوُالصّلت هَروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا (علیه السّلام) رفتم.
حضرت فرمود: که اى ابوالصَّلْت اکثَر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است ، پس تدارک و تلافى کن در آن چه از این ماه مانده است تقصیرهایى را که در ایّام گذشته این ماه کرده اى و بر تو باد که بر آنچه نافع است براى تو رو آورى و دعا و استغفار بسیار کن و تلاوت قرآن مجید بسیار کن و توبه کن به س
بنام خالق هستی
چرا باید رنج بکشیم؟ (دلیل سوم)
برای اینکه تاحدی بفهمیم «جهنم چه خبر است!» و از آن دوری کنیم
#چگونه_آسوده‌تر_زندگی_کنیم؟ج9
اگر جهنم را بفهمی؛ دیگر نیاز نیست با رنج و مشکلات به تو بفهمانند!
چرا مشکلات مؤمنین در دنیا بیشتر از دیگران است؟ راه کم‌شدن این مشکلات چیست؟
استغفار، غم را از بین می‌برد، بلاها را کم می‌کند و آرامش می‌آورد
گاهی رنج برای این است که خراب و فاسد نشویم، گاهی برای این است که خرابی‌های وجودمان درست شود
______________
#
کتاب المصارع مقتل اباعبدالله الحسین(ع) امام حسین(ع) محرم نشر عهد مانا سید محمدیحیی غیاث علوی
کتاب المصارع : مقتل اباعبدالله الحسین(ع)، تصویرسازی کوتاه ولی عمیق از دشت کربلا
 
المصارع : سید محمدیحیی غیاث علوی، نشر عهد مانا
معرفی:
کتاب المصارع به قلم توانمند جناب سید محمد یحیی غیاث علوی و ناشر توانا انتشارات عهد مانا با بیش از ۲۰۰۰ نسخه چاپ.موضوع اصلی حسین ابن علی، امام سوم، ۴_۶۱ ق.عنوان کتاب مقتل کوتاه اباعبدلله الحسین(ع)…کتابی که از پیشگویی
مرگ دختر آران و بیدگلی بر اثر خودسوزیسیدمحمد کاشفی‌پورامیری درگذشتجمعیت جهان تا ۲۰۵۰ به نزدیک ۱۰ میلیارد نفر می رسدعلایم مسمومیت با ویتامین D در کودک/کودکان روزانه چقدر باید ویتامین D مصرف کنند؟ویروسی که انسان را از پا در می آوردتنبلی اجتماعی عامل افزایش آسیب‌های اجتماعیآیا شغلی برای پیرمردها هست؟مکملی برای کنترل چاقی و اختلالات متابولیکیازده خوراکی گیاهی، سوخت و ساز بدن را بالا می برندآیا قهوه می‌تواند کلید مبارزه با چاقی باشد؟درد
دل به دنیا در نبندد هوشیار
ای که دستت می‌رسد کاری بکن
پیش از آن کاز تو نیاید هیچ کار

اینکه در شهنامه‌ها آورده‌اند
رستم و رویینه‌تن اسفندیار

تا بدانند این خداوندان ملک
کز بسی خلق است دنیا یادگار

این همه رفتند و مای شوخ چشم
هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار

ای که وقتی نطفه بودی بی‌خبر
وقت دیگر طفل بودی شیرخوار

مدتی بالا گرفتی تا بلوغ
سرو بالایی شدی سیمین عذار

همچنین تا مرد نام‌آور شدی
فارس میدان و صید و کارزار

آنچه دیدی بر قرار خود نماند
واین
بسم الله الرحمن الرحیمچه باید بکنیم در ابتلائات داخلیه و خارجیه؟ چه باید بکنیم؟ چه کار کردیم که به این چیزها مبتلا می شویم؟ فکر این را باید بکنیم، آخر ما چکار کردیم که بی سرپرست ماندیم؟اشکال در این است که خودمان را اصلاح نمی کنیم و نکردیم و نخواهیم کرد، حاضر نیستم خودمان را اصلاح کنیم. اگر ما خودمان را اصلاح می کردیم، به این بلاها مبتلا نمی شدیم.حضرت نبی اکرم (ص) فرمود:« ألا اخبرکم بدائکم و دوائکم، داؤکم الذنوب ودواؤکم الاستغفار »ما می خواهی
وی اطراف لیسانس و ارشد و دکتری داستان را در دانشگاه رازی کرمانشاه گذرانده است و در حال حاضر چند سالی می شود که بی حرکت تهران و مشغول تدریس در مدرسه هایپایتخت است. آقا جعفر عزیزی ۴ کتاب ادبیات دارد. «چشمان تو شناسنامه من است» ۱۳۸۰، «پشت این غزل مردی است از همیشه عاشق تر» ۱۳۸۸، «بیا به پنجره ای رو بوسیله ماه فکر کنیم» ۱۳۹۱ و «فیل غمگینی که بی هندوستان افتاده است» ۱۳۹۷ از وی منتشر شده است. در دنباله گفت وگوی همشهری را با این شاعر بخوانید.   شاعر پ
مولانا در دفتر سوم مثنوی داستانی نقل می کند که بسیار عبرت آموز و تامل برانگیز است. عنوان این داستان چنین است: «استدعاء آن مرد از موسی زبان بهایم با طیور».
مرد جوانی از موسی درخواست می کند که زبان حیوانات را به او بیاموزد اما موسی با این درخواست مخالفت می کند و به او هشدار می دهد که چنین چیزی خطرات زیادی در پی د ارد:
گفت موسی را یکی مرد جوان
که بیاموزم زبان جانوران
تا بود کز بانگ حیوانات و دد
عبرتی حاصل کنم در دین خود
گفت موسی رو گذر کن زین هوس
کی
مولانا در دفتر سوم مثنوی داستانی نقل می کند که بسیار عبرت آموز و تامل برانگیز است. عنوان این داستان چنین است: «استدعاء آن مرد از موسی زبان بهایم با طیور».
مرد جوانی از موسی درخواست می کند که زبان حیوانات را به او بیاموزد اما موسی با این درخواست مخالفت می کند و به او هشدار می دهد که چنین چیزی خطرات زیادی در پی د ارد:
گفت موسی را یکی مرد جوان
که بیاموزم زبان جانوران
تا بود کز بانگ حیوانات و دد
عبرتی حاصل کنم در دین خود
گفت موسی رو گذر کن زین هوس
کی
مولانا در دفتر سوم مثنوی داستانی نقل می کند که بسیار عبرت آموز و تامل برانگیز است. عنوان این داستان چنین است: «استدعاء آن مرد از موسی زبان بهایم با طیور».
مرد جوانی از موسی درخواست می کند که زبان حیوانات را به او بیاموزد اما موسی با این درخواست مخالفت می کند و به او هشدار می دهد که چنین چیزی خطرات زیادی در پی د ارد:
گفت موسی را یکی مرد جوان
که بیاموزم زبان جانوران
تا بود کز بانگ حیوانات و دد
عبرتی حاصل کنم در دین خود
گفت موسی رو گذر کن زین هوس
کی
حکایت هارون با دو زاهد رفتن هارون به نزد "عمری"هارون الرشید یک سال به مکه رفته بود (حرثه الله تعالی). چون مناسک تمامی گزارده آمد و بازنموده بودند آنجا دو تن اند از زاهدان بزرگ. یکی را ابن سماک گویند و یکی را ابن عبدالعزیز عمری. و نزدیک هیچ سلطان نرفتند. [هارون] فضل ربیع را گفت: یا عباسیر و وی را چنان گفتی. مرا آرزوست که این دو پارسا مرد را که نزدیک سلاطین نروند ببینم و سخن ایشان بشنوم و بدانم حال و سیرت و درون و بیرون ایشان. تدبیر چیست؟گفت: فرمان،
وصیت نامه پاسدارشهید
احمد رستمیان
بسم الله الرحمن
الرحیم
بسم رب الشهداء
والصدیقین
ولا تقومو لمن یقتل فی سبیل  الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون
 
کسی
که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه اوزنده وجاوید است و لیکن شما این حقیقت
را در نخواهید یافت.                                                                                                                   (قرآن مجید )
ذلیل ترین اقوام جهان مردمی هستند که کوچه های
شهرشان می
وصیت نامه پاسدارشهید
احمد رستمیان

بسم الله الرحمن
الرحیم

بسم رب الشهداء
والصدیقین

ولا تقومو لمن یقتل فی سبیل  الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون


 

کسی
که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه اوزنده وجاوید است و لیکن شما این حقیقت
را در نخواهید یافت.                                                                                                                   (قرآن مجید )

ذلیل ترین اقوام جهان مردمی هستند که کوچه های
شهرشا
این چند روز تو شبکه های مجازی و حتی تلویزیون خبری شنیدیم با این موضوع : تنبیه بدنی دانش آموز فلان مدرسه در فلان شهر با سیم شارژر ، با شلاق و یا سیلی توسط معلمش!!!
همین اول موضع خودم رو روشن کنم که کسی فکر نکنه خدایی نکرده من موافق تنبیه بدنی دانش آموزا هستم ! نه عزیزم ! تنبیه بدنی خیلی هم ناپسنده و علاوه بر اینکه با کرامت انسانی معلم و شاگرد در تضاده ،هیچ مشکلی رو هم حل نمی کنه و مهمتر از همه حق الناسیه که خداوند خدا نمی بخشه و در روز موعود وبال گرد
 
سلام قولا من رب الرحیم
 
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد
 
 
برمی گردم به همان  نظریه ی همیشگی ام درباره برخوردتوقعات و آزادی های متعارض ونامتعارف با کرامت انسان:
 
هرآنچه که باعث تحمل تحمیل می شود درتضاد باکرامت انسان  است
 
وهرحرکتی که هویت ارزشمند بشر را تحقیر ومخدوش  کند وآزادی بشریت را دربند می کشد جرم است.
 
 
دوستان روانبخش ما هم از سرشکم پری باید یک هفته بیایند و جای  جامعه شناس ها بنشینند ودردهای
اون استادی که گفتم، سر کلاسش شروع کردم به درس دادن و ...، و گفته بود دو تا از اساتید هستند که دوست دارم باهاشون یه سری صحبت کنی تا از همدیگه چیز یادبگیرید و ...، امروز ظهر تو گروه پیام گذاشته بود که به رضا بگید بیاد اتاق من، از اونجا که من دستگاهم خاموش بود و دم در کلاس در حال خوندن کتاب بودم(کتاب در جست و جوی ثریا رو میخوندم، داستان اینکه من روی نیمکت جلوی کلاس تا استاد بیاد، میشینم و تو نمیرم رو قبلا گفتم که بخاطر دخترهای کلاس و پسرهایی که اصلا ر
چند سالی بود که مسئله ی " ماهیتِ یک قصه ی زنده و پویا" برای من واقعا مورد سوالهای فراوان قرار گرفته بود...
دریغ از یافتن یک کتاب که توضیح داده باشه یک قصه ی خوب به چه قصه ای گفته میشه...
سوالاتم عمدتا مبنایی و فلسفی بود نه ساختاری و ادبی...
این سوالات از ذهنی برمیخواست که در عصر سلطه رسانه ها زندگی میکرد... و رسانه ها با آماج قصه ها، در قالب فیلم و سریال و نمایش و رمان، غالب مردم عصر من رو خیال پرداز و به دور از واقعیت بار آورده بودن و به اصطلاح فلسفی،
این چند روز تو شبکه های مجازی و حتی تلویزیون خبری شنیدیم با این موضوع : تنبیه بدنی دانش آموز فلان مدرسه در فلان شهر با سیم شارژر ، با شلاق و یا سیلی توسط معلمش!!!
همین اول موضع خودم رو روشن کنم که کسی فکر نکنه خدایی نکرده من موافق تنبیه بدنی دانش آموزا هستم ! نه عزیزم ! تنبیه بدنی خیلی هم ناپسنده و علاوه بر اینکه با کرامت انسانی معلم و شاگرد در تضاده ،هیچ مشکلی رو هم حل نمی کنه و مهمتر از همه حق الناسیه که خداوند خدا نمی بخشه و در روز موعود وبال گرد
 
کَانَ السَّبَبُ فِی أَخْذِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع أَنَّ الرَّشِیدَ جَعَلَ ابْنَهُ فِی حَجْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَشْعَثِ فَحَسَدَهُ یَحْیَى بْنُ خَالِدِ بْنِ بَرْمَکَ عَلَى ذَلِکَ وَ قَالَ إِنْ أَفْضَتْ إِلَیْهِ الْخِلَافَةُ زَالَتْ دَوْلَتِی وَ دَوْلَةُ وُلْدِی فَاحْتَالَ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ کَانَ یَقُولُ بِالْإِمَامَةِ حَتَّى دَاخَلَهُ وَ أَنِسَ إِلَیْهِ وَ کَانَ یُکْثِرُ غِشْیَانَهُ فِی مَنْزِلِ
راه ما؛ راه علی: توضیح دامنه: چندنکته از نامه‌ی امیرالمؤمنین امام علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) : این نامه، زمانی‌ صادر شد که امیرالمؤمنین (ع) در سال 38 هجرى از جنگ صفین بازمى‏‌گشت و به سرزمین «حاضرین» رسیده بود. من در این پست، به صورت فشرده، فقط به گوشه‌هایی از این نامه‌‌ی تکان‌دهنده -که سی بند است- اشاره می‌کنم. در واقع از لابه‌لای نامه، نکاتی را برگزیدم تا خوانندگان شریف با اندکی وقت‌گذاشتن برای خواندن آن، به محتوای ژرف نامه، آشنایی فور
به نام خدا

 

شخصیت های قرآنی

 

من آصف هستم...

بیژن شهرامی

 

دوستان خوبم سلام،من "آصف"[1]
هستم و امروز می خواهم با شما درباره دایی ام صحبت کنم که اسم شریفش را بارها
شنیده اید:سلیمان پیامبر علیه السلام.[2]

آن حضرت اگر چه دایی ام است اما چون تقریباً هم سن و سال
هستیم و از کودکی در کنار هم بوده ایم[3]
بیشتر دوست هم  به حساب می آییم تا
خواهرزاده و  دایی.من بعدها وزیر او نیز
شدم و تا جایی که از دستم برمی آمد برای توفیق حکومت الهی او کوشیدم از جمله این
که
یکی از راه هایی که می تواند کمک شایانی به گسترش عدالت و مقابله با فساد در جامعه اسلامی کند بهره گیری واقعی از سیره و روش حضرت علی(ع) در حکومت داری است. برای امیرالمومنین کسب قدرت و حکومت هیچ ارزشی نداشت بلکه مهم عمل به قرآن وسنت پیامبر بود. برای حضرت مهم پیاده سازی حق و عدالت و مبارزه با ستم و ستمگری بود.
در مرام حضرت علی(ع) دست یابی به قدرت به ذات فاقد ارزش است. اشاره به یک داستان می تواند در افزایش آگاهی نسبت به فلسفه و نگاه حضرت به حکومت کمک کنن
بسم الله الرحمان الرحیم
 * تعذیب یا تهذیب ! 
☜..... 
اشاره : 
درمطالعهء برخی کتب باموضوع "دفاع مقدس" و معرفی "شهداء" ؛ مطالبی با محوریت روش "خودسازی و تهذیب نفس" بعضی شهدای والامقام ؛ از قول دوستان و نزدیکان و گاهی با واسطه های متعدد؛ نقل می شود ؛ از آنجا که محتمل است این روشها و "سلوک" در"معاتبه و معاقبهءنفس" ؛ سلیقه ای و شخصی باشد؛ با امعان نظر به اینکه مخاطبین این کتابها؛ مخصوصا"جوانان عزیز؛ مستعد تاثیرپذیری هستند و در مسئلهء مهم "مرابطه با نفس"
پندهای خدا به عیسی علیه‌السلام

اشاره

پندهای خدا به عِیسی علیه‌السلام
علی بن ابراهیم از پدرش از علی بن اسباط از ائمه معصومعلیهم‌السلام
نقل کرده که: در پندهای خداوند به عیسی بن مریمعلیه‌السلام
آمده است:
ای عیسی! من پروردگار تو و پروردگار پدرانت هستم،
نامم واحد [و یکتا] است، و من یگانه ای هستم که همه چیز را به تنهایی
آفریدم، و هرچیز ساخته من است، و همه به سوی من باز می گردند.
ای عیسی! تو به فرمان من مسیح
هستی، و تو به اذن من از گِل همچون پرنده
فتنه ها:

(عن الملاحم والفتن ص 129؛ ویوم الخلاص ص 577):
قال رسول الله صلَّى الله علیه وآله وسلَّم: (یوشک أن تتداعی علیکم الأمم تداعی
الأکلة على قصعتها وأنتم کثیر ولکنَّکم غثاء کغثاء السیل... ولینزعنَّ الله من صدور
عدوّکم المهابة منکم ولیقذفنَّ فی قلوبکم الوهن من حبّ الدنیا وکراهیة الموت).
رسول اکرم صلَّى الله علیه وآله وسلَّم فرمود: انتظار می رود که هجوم آورند بر شما
امتهای دیگر مانند هجوم آوردن خورندگان گرسنه بر ظرف غذا. در حالی که شما از لحاظ
193-  و من خطبة له (علیه السلام)> یصف فیها المتقین <رُوِیَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ کَانَ رَجُلًا عَابِداً فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صِفْ لِیَ الْمُتَّقِینَ حَتَّی کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ فَتَثَاقَلَ (علیه السلام) عَنْ جَوَابِهِ ثُمَّ قَالَ یَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ فَلَمْ ی
 
 
اپیزود. سوم
ﺳﺎ ﺑﺰﺭ ﻪ ﻮﻝ ﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺗﺎﺭﺦ ﺭﻭ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻨ ﻣﺮﺩ، ،ﺎﻫﺎ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﺮﻣﺮﺩ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﺼﺎﺶ ﺸﺪﻩ ﻣ ﺷﺪ . ﺑﻪ ﺳﺨﺘ ﻧﻔﺲ ﻣ ﺸﺪ . ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﺩﺭﺷﺖ ﻋﺮﻕ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﺪﻧﺶ میچکید قدم‌های کوتاه و بلندش با ریتم تندتری میگرفت، گویی از مهلکه‌ی دوزخ متواری میشد ، پشت سرش خانه‌ای در آتش میسوخت و صدای شکسته شدنِ ستون‌های چوبی گاه سکوت را جر میداد و با هر صدا بر سرعت قدم های ضربدری‌اش افزود
وارونگی هویت_  نشر  آبرنگ . بقلم شهروز براری صیقلانی.  داستانی حقیقی. 
 
 
اپیزود. سوم
ﺳﺎ ﺑﺰﺭ ﻪ ﻮﻝ ﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺗﺎﺭﺦ ﺭﻭ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻨ ﻣﺮﺩ، ،ﺎﻫﺎ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﺮﻣﺮﺩ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﺼﺎﺶ ﺸﺪﻩ ﻣ ﺷﺪ . ﺑﻪ ﺳﺨﺘ ﻧﻔﺲ ﻣ ﺸﺪ . ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﺩﺭﺷﺖ ﻋﺮﻕ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﺪﻧﺶ میچکید قدم‌های کوتاه و بلندش با ریتم تندتری میگرفت، گویی از مهلکه‌ی دوزخ متواری میشد ، پشت سرش خانه‌ای در آتش میسوخت و صدای شکسته شدنِ ستون‌
وارونگی هویت_  نشر  آبرنگ . بقلم شهروز براری صیقلانی.  داستانی حقیقی. 
 
 
اپیزود. سوم
ﺳﺎ ﺑﺰﺭ ﻪ ﻮﻝ ﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺗﺎﺭﺦ ﺭﻭ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻨ ﻣﺮﺩ، ،ﺎﻫﺎ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﺮﻣﺮﺩ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﺼﺎﺶ ﺸﺪﻩ ﻣ ﺷﺪ . ﺑﻪ ﺳﺨﺘ ﻧﻔﺲ ﻣ ﺸﺪ . ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﺩﺭﺷﺖ ﻋﺮﻕ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﺪﻧﺶ میچکید قدم‌های کوتاه و بلندش با ریتم تندتری میگرفت، گویی از مهلکه‌ی دوزخ متواری میشد ، پشت سرش خانه‌ای در آتش میسوخت و صدای شکسته شدنِ ستون‌
   رمان  زیبای  پارادوکس جنسی 
     بقلم شین براری .              تقدیم به شما آیدا آغداشلو.   گوتنبرگ.  Jun 2020
 
 
 
 
 
 
 
اپیزود سیاوش یا سوگند 
 
ﺳﺎ ﺑﺰﺭ ﻪ ﻮﻝ ﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺗﺎﺭﺦ ﺭﻭ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻨ ﻣﺮﺩ، ،ﺎﻫﺎ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﺮﻣﺮﺩ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﺼﺎﺶ ﺸﺪﻩ ﻣ ﺷﺪ . ﺑﻪ ﺳﺨﺘ ﻧﻔﺲ ﻣ ﺸﺪ . ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﺩﺭﺷﺖ ﻋﺮﻕ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﺪﻧﺶ میچکید قدم‌های کوتاه و بلندش با ریتم تندتری میگرفت، گویی از مهلکه‌ی دوزخ متواری میشد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها